معنی علیا مخدره

حل جدول

علیا مخدره

عنوانی احترام آمیز برای بانوان

عنوانی احترام‌آمیز برای بانوان

فارسی به انگلیسی

علیا مخدره‌

Excellency, Milady Or Miladi, Mistress

فرهنگ معین

مخدره

(مُ خَ دَّ رَ یا رِ) [ع. مخدره] (اِمف.) زن باحجاب و پرده نشین. ج. مخدرات.


علیا

(ص.) جای بلند، (اِ.) آسمان، سر کوه. [خوانش: (عُ لْ) [ع.]]

فرهنگ فارسی هوشیار

مخدره

مخدره در فارسی مونث مخدر بنگرید به مخدر مخدره در فارسی مونث مخدر بنگرید به مخدر (اسم) مونث مخدر دختر و زن در پرده نشانیده مستوره: اجازت فرمای تا بجهت تو مخدره ای را از اقران و اکفا ء طلب کنیم. جمع: مخدرات. (اسم) مونث مخدر جمع: مخدرات. یا ادویه (مواد) مخدره. داروهایی که استعمال آنها سبب بیحسی و بی حالی و تخدیر عمومی یا موضعی گردد (مانند کوکائین هروئین و غیره) . این داروها معمولا موجب اعتیاد میشوند.

لغت نامه دهخدا

مخدره

مخدره. [م ُ خ َدْ دَ رَ] (از ع، ص) زن باحجاب و پرده نشین و پاکدامن و باشرم و حیا. (ناظم الاطباء): مخدره دست شاهزاده بگرفت و با او در حجره ٔ خلوت رفت. (سندبادنامه ص 69). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.


علیا

علیا. [ع ُل ْ] (اِخ) قریه ای است واقع در ده فرسخی میانه ٔ جنوب و مشرق آباده. (از فارسنامه ٔ ناصری).

علیا. [ع ُل ْ] (اِخ) قریه ای است از قرای ناحیه ٔ فرمشکان، که آن ناحیه ای است در جنوب کوار. (از فارسنامه ٔ ناصری).

علیا. [ع ُل ْ] (اِخ) دهی است از دهستان میمند بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، که مشهور به «ده بالا» است. رجوع به «ده بالا» شود. (از فرهنگ جعرافیایی ایران ج 7).

علیا. [] (اِخ) نام عورتی که پس از «هوشی »هفت سال بر بنی اسرائیل سلطنت کرد و بعضی از ملک زادگان را به قتل رساند. (از حبیب السیر چ تهران ص 46).

علیا. [ع ُل ْ] (ع ن تف) مؤنث أعلی ̍. بلندتر. (از تاج العروس) (اقرب الموارد) (متن اللغه). || هر جای بلند. (از اقرب الموارد) (متن اللغه). ج، عُلا. (تاج العروس) (اقرب الموارد) (متن اللغه). رجوع به أعلی ̍ شود.
- الید العلیا خیر من الید السفلی، منظور از علیا در اینجا بخش نده و انفاق کننده و یا عفیف است. و مقصود از سفلی سؤال کننده و درخواست کننده است. (از لسان العرب) (ذیل اقرب الموارد).
- صفه اﷲ العلیا، منظور شهادت «لا اله الاّ اﷲ» است. (از لسان العرب) (ذیل اقرب االموارد).
- علیا مضر، قسمت بالای مضر، که گویند قریش و قیس است. و غیر از آنها را سفلی مضر گویند. (از تاج العروس) (اقرب الموارد) (متن اللغه).

علیا. [ع ُل ْ] (اِخ) دهی است کوچک از دهستان مرودشت بخش زرقان شهرستان شیراز واقع در 45 هزارگزی شمال زرقان و 6 هزارگزی راه فرعی مرودشت به ابرج. سکنه ٔ آن 45 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

علیا. [ع ُل ْ] (اِخ) یکی از دهستان های چهارگانه ٔ شهرستان اردستان است که در خاور این شهرستان واقع شده و حدود و مشخصات آن به شرح زیر است:
حدود: از شمال به دهستان گرمسیر، از جنوب به دهستان برزاوند و بخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان، از خاور به دهستان پائین، از باختر به شهرستان کاشان.
وضع طبیعی: در مرکز این دهستان دو رشته ارتفاع مجزا بنام کوه «جقند» و کوه «لاسیب » قرار دارد، که راه اردستان به اصفهان از وسط این دو ارتفاع میگذرد.و دیگر رشته ارتفاع کوه «شورغستان » که از جنوب خاور بطرف شمال باختر ادامه دارد (که خطالرأس این رشته ارتفاع حد طبیعی دهستان علیا را با بخش کوهپایه مشخص مینماید). ضمناً راه فرعی اردستان به اصفهان از گردنه ٔ شورغستان رشته ارتفاع نامبرده عبور میکند. هوای این دهستان نسبتاً معتدل، و آب مزروعی قراء از قنوات تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات، گردو، بادام، قیسی و کتیرا است.
شغل اهالی زراعت و مختصری گله داری، و صنعت محلی آن کرباس بافی است. قرای این دهستان بوسیله ٔ راههای ماشین رو و ارابه رو به یکدیگر مربوط میشوند. این دهستان از26 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن 13340 تن است.
قرای مهم آن عبارتند از کچوسنگ (مرکزدهستان)، شیرازان، جنبه، فسخود، آونج. در بهار سال 1328 هَ. ش. بعلت جریان سیل، قسمتی از آبادیهای این دهستان خراب شد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

فرهنگ عمید

مخدره

زن پرده‌نشین، زنی که در حجاب باشد،

مترادف و متضاد زبان فارسی

مخدره

بانو، پرده‌نشین، خاتون، خانم، مستور، مستوره، نهفته‌رو، تخدیرکننده

معادل ابجد

علیا مخدره

960

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری